به استقبال دعای عرفه

صحرای عرفات بود و آفتاب سوزان و ریگ‌های تفیده. و آنگاه که سیدالشهدا(ع) از خیمه خویش برون آمد و به آسمان نگریست، موسم بهار فرا رسید و نسیم ملکوت بار دیگر وزیدن گرفت.
    اینک حسین(ع) در جانب چپ کوثر رحمت چون سروی سبز و با شکوه ایستاده بود و رو به سمت کعبه، آنچنان دست به دست آسمان برافراشته بود، و آنچنان با تضرع، زیباترین کلمات را در ستایش پروردگار خویش بر زبان می‌راند که گویی تشنه‌ای در طلب آب زلال برخاسته است. آن روز صحرای عرفات از سیلاب اشک سرور عاشقان سیراب شد تا فردا صحرای نینوا از خون آن حضرت سیراب شود. که شهادت اجر عظیم نیایشگرانی است که دمی از یاد محبوب غفلت نورزند و بقا را در فنا بجویند و از قید خویش رسته، به محبوب ملحق گردند.
    نیایش عرفه، نیاشی است که از حنجره سرخ سالار عاشقان برخاسته و روایتگر ایمانی الهی و شور و اشتیاق مقدسی است که می‌تواند صحرای بایر هر دلی را به گلستان سبز و با طراوتی میهمان کند و هر باغ خزان زده‌ای را به عطر دلپذیر گل‌های سرخ بیاراید.
    دعای عرفه شگفتی دیگری‌ست از مردی که سراسر عمرش شگفت بود. شگفتی پایان‌ناپذیری که در طی قرون و اعصار دوست و دشمن را به تحسین واداشته و به اندیشه فرو برده است.
    دعای عرفه مناجاتی لطیف و صادقانه و ابراز ارادتی نجیب و عارفانه از ابرمردی‌ست که در پیشگاه پروردگار خویش گواهی می‌دهد بر آنکه اگر حیات دنیوی او تا سرانجام جهان نیز به طول انجامد و اگر همه اعضا و جوارح و تمامی آنچه بر گستره هستی وجود دارند، به یاریش بشتابند، باز هم از عهده شمارش و شکر نعمتی از نعمات بیکران الهی برنخواهد آمد!
    آموزگار بزرگ شهادت در دعای عرفه برخی از نعمت‌های خدا را بر ما باز می‌شمارد و تا چشم ما را به سرمایه‌هایی که به رایگان در اختیار داریم، بازگشاید. پس حمد و سپاس سزاوار پرودگاری‌ است که شنوایی و بینایی بخشید ما را و با آنکه بی‌نیاز از آفریدن ما بود و ما نیز از آفریده شدن ناآگاه، اما به ما رخصت خلق شدن داد و بر جان ما احسان فرمود، عافیتمان بخشید و هدایتمان کرد. پروردگاری که ما را در کنار گرفت، بهره بخشید، عزیز فرمود، امان داد و جامه صفا بر قامت ما پوشاند.
    پاک و منزه است پروردگار عالیمان که به نور مقدس خویش زمین و آسمان‌ها را از ظلمت و تاریکی رهایی بخشیده و امور را به نیکی سامان داده است. پروردگاری که کتب آسمانی و پیامبران عالیقدرش را برای نجات بشر از شرک و گمراهی، و رسیدن به ساحل سعادت و رستگاری فرو فرستاد و آدمی را به حال خویش وا ننهاد.
    پس ای خدای من که آگاهی از تمامی لغزش‌های پنهان و آشکارم و اگر نبود پرده‌پوشی‌های تو، چه بسیار رسوا شده بودم. بر جرائم اعمال خط عفو بکش به هدایت خود، گام‌هایم را از لغزش در گرداب گناه مصون بدار و مرا از خشمت ایمن فرما و رحمتت را بر من وسیع‌تر کن، ای آنکه هرگاه تو را خواندم، بی‌درنگ پاسخم دادی و هرگاه به درگاه تو روی آوردم، بی‌نیاز روانه‌ام فرمودی و حاجتم را به نیکوترین وجه برآوردی.
    معبود من! در پیشگاه تو اعتراف می‌کنم که منم آنکه خطا کردم، بد کردم، به نادانی و غفلت فرو افتادم، عهد شکستم، از وعده‌هایم سرپیچی کردم و اینک در زیر بار گرانی از این همه معصیت و شرمسار از نافرمانی نسبت به ارتکاب آنچه که نهی فرموده‌ای، عذرخواه و سر به زیرم.
    معبودا! رحمت فرست بر محمد، خاتم فرستادگان که رسول رحمت است و بر خاندانش که پاکیزه و برگزیده‌اند و مرا در شمار مشتاقان و شکرگزاران خویش قرار ده و از فضل و عطایت مأیوس مگردان.
    دل می‌سپاریم به فرازی والا از دعای عرفه، همآوا با حنجره سرخ حضرت ابی‌عبدالله(ع):
    «خدایا ذلت من پوشیده نیست بر تو و از خودت می‌خواهم که مرا به حضرتت برسانی و تو را به وسیله تو دلیل آرم، هدایت کن مرا با نور خودت به سویت و مرا به تصدیق بندگیت بر پای دار، خدایا! از مخزن دانشت به من بیاموز و مصون و محفوظ دار.
    خدایا! مرا به حقایق نزدیکانت آراسته فرما و مرا به طریق اهل جذبه و اشتیاقت راه ده...
    خدایا! مرا از خواری نفس بیرون آور و پاک کن مرا از تردید و شرک خود، پیش از رفتن به گور.
    
    منبع:
    - مفاتیح‌الجنان – تألیف: ثقه‌المحدثین شیخ عباس قمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد