امام یازدهم در سال 254 ق، به دنبال شهادت امام هادی علیهالسلام و در حالی که بیش از 22 سال از عمر مبارک آن حضرت سپری نشده بود، منصب امامت را عهدهدار شدند و حدود شش سال یعنی تا 26 سالگی به ارشاد و هدایت مردم مشغول بودند. آن حضرت سرانجام در هشتم ربیع الاوّل سال 260 ق به دسیسه معتمد عباسی و در شهر سامرّا به شهادت رسیدند و جنازه مطهرشان در کنار مرقد منوّر پدر بزرگوارشان امام هادی علیهالسلام به خاک سپرده شد که میعادگاه شیعیان جهان است و عاشقان ولایت چون پروانه به دور شمع وجودش میچرخد.
نسیم سحری، جانمایه عشق را به گستره خاک بخشید. آبشاری از نور، از خندههای شادمانه خورشید، به میهمانی زمین آمد. دریچهای از شادی بر دلها گشوده شد و ترنّم شکفتن نوگلی معطر، در باغستان توحید، دلها را مفتون و مجذوب خویش ساخت. امام حسن عسکری علیهالسلام روح حماسه، چکاد بلند آفتاب، چهره روشن ایستادگی، سیمای بلند فرزانگی، پگاه پرتبسم ایمان، چراغدار راه انسان، طلیعه خورشید صداقت و صفا، راهبان فتوت و مردی، یاور ستمدیدگان و محرومان، پاسدار ایمان و آرمان، مدافع حریم مهر نبوی، تداومبخش راه عدل علوی علیهالسلام ، و رسواگر دشمنان اسلام مصطفوی است. اینک در سالیادِ میلاد خجسته آن مولا، سلامی صمیمی و سرشار از گل و باران، بر ساحت آن مرهم زخمهای خستهدلان میفرستیم و به شما گرامیان به مناسبت این طلوع فرخنده، تهنیت و شادباش میگوییم.
اماما! خورشید عدالت را تو پروریدهای. مژده دیرپایی صالحان تویی. شکوه عارفانه ایمان تویی. این تویی که در یک پگاه آفتابین، بر بلندای زمانه میایستی و به هیئتِ آن منجی مینگری که دست مهربانش همه شمشیرهای ستم را میشکند و آفتاب وجودش، یخ تاریخ را آب میکند؛ هر رنگ تیره و تار را از چهره جهان میزداید و بر گیسوان زمین گل برکت و عدالت و ایمان میزند. سلام بر تو و بر فرزندت حضرت موعود. هم او که میآید تا خدا را تفسیر، عشق را تکثیر، و محبت را تقسیم کند. میآید تا به دادخواهی ستمدیدگان، بیرق عدالت را بر دوش گیرد. خورشید یازدهم! ما هرروز با سبدی دعا به استقبال فرزندت میرویم و در آینه قنوت قلبمان زیارتش میکنیم و بر ضریح چشمانش دخیل میبندیم تا شاهد رویش سبز لحظه ظهورش باشیم. آری، عدالت، پارهای از تن توست ـ ای امام عسکری ـ و جهان لحظهشمار گلآرایی فرزند تو. اینک بر تو و بر آن خورشید، بر تو و بر آن گل غایب، بر تو و بر نایب بر حق آن غایب، سلامی بیکرانه نثار باد!
تو سبزترینی به دیده من! وقتی که میخواهم بر آینه یادها بوسه زنم، صبورانه و پرشکیب میآیی و بر بام بلند تاریخ میایستی. نسیم، نغمه محمدی میسراید تا طلوع تو را به خورشید مژده دهد. آفتاب هم چهره میپوشاند از شرم دیدار. به شاعران میگویم تو را بسرایند؛ هیچ یک ابهت تو را بر نمیتابند و در ابتدای کلام در میمانند. شاعر سپیدهدمان، از راه میرسد، بر دو زانوی ادب مینشیند. کتاب نام نیکویت را ورق میزند. سوره «والشمسِ» رویت را تلاوت میکند و به آیه «واللیلِ» گیسویت سوگند یاد میکند که سپیدتر از تو ندیده است. فجر هم که از راه میرسد، در برابر نور تو رنگ میبازد. تو آن زیباترینی که در سپیده دمی روشن، به خاک، مفهومی آسمانی بخشیدی. سلام بر تو و بر آن دقایقی که از نام مقدّست معطّر شد. سلام بر تو و بر آن دقایقی که به نماز ایستادی ای امام عسکری.
سلام ، دوست داری یک سیستم وبلاگ قوی داشته باشی؟
دوست داری کولپ بحث راه بندازی و مدیریت کنی بحث رو ؟
دوست داری فروشگاه راه بندازی و جنس هاتو بفروشی ؟
دوست داری گالری عکس داشته باشی ؟
دوست داری دوستان جدید پیدا کنی ؟
اگه می خواهی این امکانات رو شهر مجازی بهت میده
http://www.xeeus.com
قربانت زیبا بانو
چی جوری؟