لیلی پروانه خدا

 

شمع بود اما کوچک بود. نور هم داشت اما کم بود.


 

شمعی که کوچک بود و کم برای سوختن پروانه بس بود.


 

مردم گفتند: شمع عشق است و پروانه عاشق.


 

و زمین پر شد از شمع و پروانه.


 

پروانه ها سوختند و شمع ها تمام شدند.


 

خدا گفت: شمعی باید دور شمعی که نسوزد شمعی که بماند.


 

پروانه ای که به شمع نز دیک می سوزد عاشق نیست.


 

...شب بود خدا شمع روشن کرد. شمع خدا ماه بود. شمع خدا دور بود.


 

شمع خدا پروانه می خواست. لیلی پروانه اش شد.


 

بال پروانه های کوچک زود می سوزد زیرا شمع ها زیادی نزدیکند.


 

بال لیلی هرگز نمی سوزد. لیلی پروانه شمع خداست.


 

شمع خدا ماه است. ماه روشن است اما نمی سوزاند.


 

لیلی تا ابد زیر خنکای شمع خدا می رقصد.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
امین چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:13 ب.ظ http://www.editiranforum.blogsky.com

وبلاگت خیلی خوبه
به وبلاگ من هم سر بزن
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد