پس کی

گفته بودی

روزی با فراغت و آسودگی،

سر فرصت و مجال به خویش خواهم پرداخت و از خود حساب خواهم کشید..

پس کو؟پس کی؟....

گفته بودی

روزی دور از هیاهوی زندگی،

شبی را تا صبح با خود خلوت خواهم کرد

و در نهانخانه ی خویش آینه ی مراقبت را پیش رو خواهم نهاد و با خودم بی پرده و بی مجامله رک و راست حرف خواهم زد...

پس آن روز و آن شب کی خواهد رسید؟!..

امروز فردا می شود

و فردا هم پس فردا خواهد گشت...

روزها،هفته ها،ماه ها و سال ها می گذرد

ولی آن فرصت نمی دانم کی و کجا دست میدهد...